میخواهم در آغوشت بگیرمت

آنقدر محکم که جای عشق روی تنت بماند

عطر تنم روی پوستت بماند

رد لب هایم روی اندامت بماند

تا همه اهالی این شهر بدانند

تنت قلمرو سرکشی های

مـــــــــن اســـــــــــــت

دیوانه وار عاشقت شدم چرا که

مهربانی را در وجودت دیدم با

چشمانت وجودم را دگرگون ساختی

واگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم

قلبه من از عشقت روی گردان نمیشود

تـــــــــــــــــــو

تمـــــــــــــام تـــــــــــار و پـــــــــــود منـــــــــــی

عشــــــــــــقم

یک تار موی تو را با

بهشت عوض نمیکنم...

تو معجزه ای برای من ...

آمدنت دست خودت بود

اما رفتنی در کار نیست

گوهر زندگی من ..قلبم فدایت..

من عشق را باتو تجربه کردم

"محبت را در قلب تو یافتم

وامید به زندگی را از تو آموختم"

عشق من تقدیم به تو که یادت

درفکرم وعشقت در قلبم وعطر تو

در میان لحظه لحظه های زندگی ام ماندگار است

قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند

تو نباشی در وجودم درد چکّه می کند

عاشق هوس های عاشقونه ام

عاشقانه دستهایت را به من بده .

 برای عشق بازی با تو.به جهنم که مرا به جهنم میبرند 

تو خوده بهشتیییییییی

تمام من دارد

"تــــــــــــو"میشود

باور میکنی؟

امروز خیلی دلم میخواد حرفا بهت بگم عشقم

چون امروز تو دسترس نیستی مجبورم اینجا بنویسم که بعدا بخونی

بهت نمیگم دوستت دارم ولی قسم میخورم که دوستت دارم...

بهت نمیگم هر چی که میخوای بهت میدم چون همه چیزم تویی

نمی خوام خوابتا ببینم چون تو خوش تر از خوابی

اگه یه روز چشات پر از اشک شد و دنبال یه شونه گشتی

که گریه کنی صدام کن بهت قول

نمیدم که ساکتت کنم امامنم پا به پات گریه میکنم

اگه دنبال مجسمه سکوت میکشتی صدام کن قول میدم سکوت کنم

اگه دنبال خرابه میگشتی  تا نفرتتو توش خالی کنی صدام کن

چون قلبم تنهاست..اگه ی روز خواستی بری قول نمیدم

جلوتو بگیرم اما پشتت میام اگه ی روز خواستی بمیری قول  نمیدم

جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم

قول میدم محمدم

دیگه اعصابتا خورد نکنم

قول مردونه میدم نفسم

بخاطر دیروز ازت معذرت خواهی میکنم

منه دیونه رو ببخش .فقط بدون بخدا از بی قراریه زیاد بود

بهم اسمت قسم عشقم خیلی دوستت دارم

خیلــــــــــــــــــــــــیییییییییی

عاشقونه میخوامت نفسم بفدات

بی قرارم امروز عشقم...

دلم آغوشت را می خواهد

تا در آن آرام و رام

گوش کنم به صدای قلبت

وزندگی کنم در هوای نفس هایت

وعاشق تر شوم

ونفس هایم به شماره بیفتند

وبی قرارتر شوم

دلم میخواهد

باز...

تو باشی

ومن...

مرا در آغوشت بفشار

بگذار دل ضعفه بگیرم

از این همه عاشقانه های محکم تو...

هم آغوش در آغوشم بگیر...آن چنان خسته ام که حتی افق های

نگاهم نیز گم میشود در این هوای دلگیر مرا محکم در آغوشت بفشار

برای زندگی تهی از هیجانم .مرا محکم در آغوشت بفشار...به

من ببخش نوازش دستت را با تصنیف دوستت دارمِ لبهای شیرینت

میگم خدافظ... که تو چشم تر کنی و بگی :

کجا؟؟؟مگه دست خودته این آمدن و رفتن؟که

محکم بغلم کنی و بگی:هیچ رفتنی تو کار نیست

به دلت اشاره کنی و بگی :تا همیشه این جاته

آخر سرش بلند بگی شیرفهم شد؟؟؟

و من دل ضعفه بگیرم واسه این همه عاشقانه های محکم تو

"محمــــــــــــــــــــدم"

آرامـــــــــــم میکند ..."بـــــــودنت"

آرامـــــــــــــم میکند..."دیدنت"

ارامـــــــــــــــم میکند..."صدایت"

آرامـــــــــــــــم میکند..."

سردرد  دل پیچه  حالت تهوء....

کسی چه میداند:شاید باردارم...

 از غصه هایی که هر شب با من نزدیکی میکنند...

باور نمیکنم اینگونه عاشقانه

در من "حبس شده باشی!

بگو با چه جادویی مرا اینگونه ناعادلانه

وقف خودت کردی ؟دلم نا آرام است از نبودنت

عشــق یعنـــــــــــــــی

آنقدر در تــــــــو غـــــــــــرق شده ام

کــــــــــــــــــــه از تلاقــــــی نگاهم

بــا دیــــــگری احســــاس خـــیانت میــــکنم

بوی دریا گرفته ام

بس که

در تو غرق شده ام

گاهی آنقدر دلم هوایت را می کند

که شک میکنم به این که

این دل مال من است یا تو!!

جای شک ندارد...وجودم مال توست

قدیم ندیما گفتن:واسه کسی بمیر که واست تب کنه

قدیما چه پرتوقع بودن !!!

من واست میمیرم

خدانکنه تو تب کنی...

مرد من که تــــو باشی "

زن بودن خــــوب است"

از میان تـــــمام مذکرهای دنـــــیا

فـــقط کافیســــــــــت پـــــای تو در

میـــــان باشـــد نمیــــدانی برای

تــو خـــانم بودن چـــه کیـــفی دارد"

قــدمـــــهایت برایم حـــرمت دارند عشـــــقم

قدمــــت روی چشمـــــانم

فقـــــــط

روی قلبــــــــم پـــا نــگذار..

بگو تمامت مال من است

دوست دارم به خودم حسادت کنم

خدایا بخدا دلم گرفته

دلم گرفته از این که می خواهم بخندم

اما نمی توانم

دلم گرفته این قلم هم مرا یاری نمی کند

قلمی که با ریختن اشکهایم

دیگر تاب وتوان نوشتن را ندارد خدایا بخدا دلم گرفته

این روزها آنقدر حالم خراب است

که حتی خدا هم بگوید باتو قهرم

میگویم هر جور راحتی...

تمامی دلخوشی من ...  همین ..سکوت.. و ..تنهااییست!!!

قلم..و..کاغذی.. که سیاه مشق های احساسم را تکلیف میکند

وفنجان چای... که همدم شب های ملتهب من است

وسیگاری که از آتش درونم شعله می کشد...

شاید اندکی خاکستر کند ...داغِ درونم را

دل سپردن دست او دیوانگیست

اه غیر از من کسی دیوانه نیست

من دیوانه نیستم

فقط کمی تنهایم

همین ....!

چرا نگاه میکنی؟

تنها ندیده ای؟

خسته ام مثل لاک پشتی پیری

که یک خیابان را

اشتباهی رفته است