بی قرارم امروز عشقم...

دلم آغوشت را می خواهد

تا در آن آرام و رام

گوش کنم به صدای قلبت

وزندگی کنم در هوای نفس هایت

وعاشق تر شوم

ونفس هایم به شماره بیفتند

وبی قرارتر شوم

دلم میخواهد

باز...

تو باشی

ومن...

مرا در آغوشت بفشار

بگذار دل ضعفه بگیرم

از این همه عاشقانه های محکم تو...

هم آغوش در آغوشم بگیر...آن چنان خسته ام که حتی افق های

نگاهم نیز گم میشود در این هوای دلگیر مرا محکم در آغوشت بفشار

برای زندگی تهی از هیجانم .مرا محکم در آغوشت بفشار...به

من ببخش نوازش دستت را با تصنیف دوستت دارمِ لبهای شیرینت

میگم خدافظ... که تو چشم تر کنی و بگی :

کجا؟؟؟مگه دست خودته این آمدن و رفتن؟که

محکم بغلم کنی و بگی:هیچ رفتنی تو کار نیست

به دلت اشاره کنی و بگی :تا همیشه این جاته

آخر سرش بلند بگی شیرفهم شد؟؟؟

و من دل ضعفه بگیرم واسه این همه عاشقانه های محکم تو

"محمــــــــــــــــــــدم"

آرامـــــــــــم میکند ..."بـــــــودنت"

آرامـــــــــــــم میکند..."دیدنت"

ارامـــــــــــــــم میکند..."صدایت"

آرامـــــــــــــــم میکند..."

سردرد  دل پیچه  حالت تهوء....

کسی چه میداند:شاید باردارم...

 از غصه هایی که هر شب با من نزدیکی میکنند...

باور نمیکنم اینگونه عاشقانه

در من "حبس شده باشی!

بگو با چه جادویی مرا اینگونه ناعادلانه

وقف خودت کردی ؟دلم نا آرام است از نبودنت

عشــق یعنـــــــــــــــی

آنقدر در تــــــــو غـــــــــــرق شده ام

کــــــــــــــــــــه از تلاقــــــی نگاهم

بــا دیــــــگری احســــاس خـــیانت میــــکنم

بوی دریا گرفته ام

بس که

در تو غرق شده ام

گاهی آنقدر دلم هوایت را می کند

که شک میکنم به این که

این دل مال من است یا تو!!

جای شک ندارد...وجودم مال توست

قدیم ندیما گفتن:واسه کسی بمیر که واست تب کنه

قدیما چه پرتوقع بودن !!!

من واست میمیرم

خدانکنه تو تب کنی...

مرد من که تــــو باشی "

زن بودن خــــوب است"

از میان تـــــمام مذکرهای دنـــــیا

فـــقط کافیســــــــــت پـــــای تو در

میـــــان باشـــد نمیــــدانی برای

تــو خـــانم بودن چـــه کیـــفی دارد"